ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و بس! 

 

پ.ن: نپرسید چون خودمم نمیدونم چرا!!!!!

نظرات 13 + ارسال نظر
معصومه شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:50 ق.ظ http://www.nasimesahargah.com

سلام
باش تا اموراتت بگذره

اتفاقا دارم همین کارو میکنم .
اما چه بیرحم گفتی!!!!!!!!!!

معصومه شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:37 ب.ظ http://www.nasimesahargah.com

من به شوخی گفتم چرا ناراحت شدی کوچولو؟!!!
تو که اینهمه می پرسی خودت بگو این عرفان زمان کیه؟؟؟؟؟؟؟

ناراحت نشدم عزیزم.آخه مگه این چیزام ناراحتی داره؟!
عرفان زمان یه دوست خیلی خوبه که دعا میکنم همه یه دوست خوب مثل ایشون داشته باشن.یه دوست که میتونی بهش اعتماد کنی٬میتونی باهاش درد دل کنی بدون اینکه نگران هر زیانی از طرفش باشی٬یه دوست واقعی!
(یادم باشه بخاطر اینهمه تعریف حتما شماره حسابمو براشون بفرستم؛)))) )

عرفان زمان شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 02:13 ب.ظ

سلام
منظورتو میشه یکم شفاف تر بگی؟!!!!
من این جمله رو زیهاد دوس ندارم. استرس زاهه

گفتم که نپرس چون خودمم نمیدونم:)

یکی که در خم کوچه ها گم شده شنبه 18 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:01 ب.ظ

ما نیز همچنان اندر خم یک کوچه مانده ایم .فقط خدا کنه کوچش بن بست نباشه .

شمارو نمیدونم اما کوچه من بن بست نیست اگه هم بود بالاخره یه راهی برا عبور ازش پیدا میکنم.بهتره شمام ناامید نباشید و همین کارو بکنید:)

محبوب یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:25 ق.ظ http://mahboobeabadi.blogsky.com

باز خوبه که اندر خم یک کوچه‌ای، چون بالاخره از این کوچه می‌گذری، و این چیز خوبیه !

alfons یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:34 ق.ظ

اولا چرا «ما»؟ نکنه خبریه؟
سوما چرا دیر رسیدین این‌همه؟
چهارما درود بر گرد :))))))))))))

اولا چون من به خودم احترام میذارم .دوما پس دوما سوالاتون چرا نبود؟سوما دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدنه٬چهارما ها!درود بر گرد ینی چی؟

معصومه یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:36 ق.ظ

مریم جان تو تو نستی عرفان زمان و توصیف کنی اما من نمیدونم باید چگونه دوستم رو توصیف کنم چون اصلا نمی شناسمش.فقط اون خیلی لطف داره در حق من(البته اصلا نمیدونم میتونم دوست خطابش کنم یا نه ؟)

عرفان زمان یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 03:07 ب.ظ

یادم آید که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم. یادته؟؟؟
ببینم حالا تو اندر خم همون کوچه ای؟؛-)

آره من اندر خم همون کوچه ام باورت میشه؟؟؟؟؟

عرفان زمان سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:05 ب.ظ

سلام خانم
عاشقی را که چنین باده شبگیر دهند/ کافر عشق بود گر نشود باده پرست

نمیدونی چه باده شبگیری خدا بمن داده. میدونی؟

سلام
نه نمیدونستم .اما این خیلی خوبه. امیدوارم خدا به همه عنایت کنه:))

معصومه شنبه 25 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:37 ق.ظ

سلام
میبینم که کلی خوش گذروندید
امیدوارم همیشه خوش باشید.یه سری به وب من بزن خالی از لطف نیست

سلام
آره جاتون خالی بد نبود:))

م.م.ا جمعه 1 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:00 ق.ظ

ای عشق. غم تو سوخت بسیار مرا
آویخت مسیح وار بر دار مرا
چندان که دلت خواست بیازار مرا
مگذار مرا ز دست. مگذار مرا
«مشیری»

:)

م.م.ا شنبه 2 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:11 ب.ظ

ای عشق در آتش تو فریاد خوش است
هرکس که در آتش تو افتاد خوش است
بیداد خوش است از تو . وز هستی ما
خاکسترکی سپرده بر باد خوش است!

:)

م.م.ا سه‌شنبه 5 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:50 ب.ظ

سلام
ای عشق دگر جان مرا کالبدی نیست چکنم؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد